هرگاهی نامی از هنر برده میشود بی شک جنوبی ها در میانش می درخشند .مدت ها بود که کتاب هایش را می خواندم و آثارش را از روی مرورگر گوگل به دنبالم می کردم از زیبایی بیان و شیرینی گفتار حکایت هایش که بگذریم چیزی که بیشتر ذهنم را درگیر خود کرد یک سطر در ابتدای آثارش بود ((مینویسم به سبک خودم برای شما )) این سخنش بیشتر من را خواهان کرد تا به سراغش بروم و گفتگویی با او داشته باشم و با او آشنا شوم .
مدت ها بود که دکلمه هایی با صدای دلنشین و طنین انداز گوش میکردم که در رابطه با صاحب صدا هیچگونه اطلاعاتی نداشتم . یکی میگفت صدای زنده یاد خسرو شکیبایی است و دیگری نام شخص دیگری را می آورد .خیلی کنجکاو بودم صاحب این صدا را بشناسم تا بلاخره چشمم به گوشه ای از تصویر دکلمه افتاد و در آن ادرس کاربری را پیدا کردم و جستجو پرداختم . نامش هادی بود و شهرتش نعمت زاده موهای جو گندمی داشت و چهره ای مهربان وقتی به او درخواست گفتگو دادم با کمال ادب و احترام پذیرفت و کمک کرد تا مصاحبه را به بهترین نحوه پیش ببرم .
هادی نعمت زاده هستم متولد سال 1362 ساکن اهواز. دیپلمه
خودتان را در یک کلمه چطور توصیف می کنید؟
آدمی احساسی و دلسوز
این دکلمه را به نسبت دیگر چگونه مقایسه می کنید؟
اگر منظور روال شما رقابت باشد من دنبال رقابت نیستم.تمرکزم روی کار خودم هست تا بتوانم یک کار مفید و درست اجرا کنم. چون بیشتر کارهای من در رابطه با جامعه و حقیقت های امروزه است البته بجز سیاست و قانون
چرا می خواهید دکلمه کار کنید؟
من از سن کم کتاب میخوندم در خلوتم و همان باعث شد روی به دکلمه بیاورم . دکلمه ها حرفهای دلم هست که من روی به این کار می آورم چون انسانی هستم که کمتر در جمع و شلوغی ها حضور دارم .حرفها و دردهای نزده خودم را میگویم و با دکلمه گفتن آرام میشوم.
در کار دکلمه به چه چیزی پیش ازهمه افتخار میکنید؟
افتخار میکنم صدایم برای مردم ارامش بخش است. مردمی که دوستم دارند و بهم روحیه میدهند تا بیشتر کار کنم. چندین بارشده پیام های مردم رو خوندم که نوشته اند با همسرم هر روز صبح کارهای شما رو گوش میدهیم وبعد سرکار میرویم. این برای من یک افتخار است و خیلی خیلی پیام های که باعث شدن من این کار را بیشتر ادامه بدهم
اگر می توانستید با هر دکلمه سازی همکاری کنید کدوم فردی را انتخاب میکردید؟
تا الان به این موضوع فکر نکردم ولی الان میتونم بگم استاد فردمنش عزیز
موفقیت را چگونه توصیف می کنید؟
موفقیت رو درون آن پیام هایی میبینم که خانم و آقا و آن زوج هایی که قبل از رفتن و شروع به کار بادکلمه های من روز خود را آغاز میکنند.
غیر از دکلمه ی که میسازی کاردیگری هم مشغول هستید؟
تا چند ماه پیش بله مشغول بودم ولی الان متاسفانه نه و فقط روی دکلمه کار میکنم...
تا حالا شده خانواده یا دوستی از شما خواسته که دکلمه نسازی؟
اصلا تا الان کسی نخواسته ادامه ندهم.از خانواده تا هرکسی که منو میشناسه همگی مشوق من هستند
میتوانید دلیلی بیاورید که چرا ممکن است کسی دوست نداشته باشد به شما دکلمه کار کند؟
بله امکانش زیاده چون تن صدای من خش دار و قوی است
تا حالا شده علاقه ات نسبت به دکلمه گویی عوض شده باشد و سر شغل دیگری بروید؟
هیچوقت علاقه من نسبت به کارم عوض نمیشود وقتی هشتاد درصد شنونده هایم راضی هستند چرا باید کارم را رها کنم ان هم کاری که سالها بابتش کتاب خوندم ، زحمت کشیدم و وقت گذاشتم
بهترین استاد دکلمه ساز حرفه ای شما چه کسی بوده است؟
بنده درسن کم رو به دکلمه بردم و کارهای خودم را زیر نظر استادی کار نکردم و اینجاست که باید بگویم افتخار میکنم الان که منو قابل میدونند و استاد صدایم میکنند. این نشانه بزرگی و شخصیت انهاست و محبتی که به من دارند و بعد سالها مدتی کارهایم را برای استاد های مختلفی که کار موسیقی بودند و هنر فرستادم مثل زنده یاد استاد علی غلامی که بازیگر نویسنده کارگردان دکلمه سرا بوده با بزرگانی درکار بازیگری هم کار کرده مثل جناب پرستویی و هاشم پور و زنده یاد شکیبایی عزیز و افتخار میکنم چنین کسی بابت کار کمکم کرد
تا حالا شده به کسی آموزش دکلمه بدهید؟
بله بوده به کسانی آموزش دادم و در مدت کمی موفق شدند
چرا شما عاشق دکلمه بودید؟
دکلمه رو ازسن کم دوست داشتم نمیدونم شاید چون درد و غم و حرفهای دلم که هیچوقت زده نشده رو در دکلمه هایم به کار بردم حس عجیب و غریب دارم نسبت به دکلمه.
با توجه به اینکه شما یک استاد دکلمه هستید به نظر شما چه تاثیری به روی زندگی شخصی شما داشته؟
دکلمه هایی که میخوانم را در زندگیم مثل یک پند مورد استفاده قرار میدهم .
احساس شما نسبت به این دکلمه ها چیست؟بیان کنید و اگر هم سخنی دارید برای عزیزان بفرماید؟
اول باید بگویم ازشما بابت مصاحبه ممنونم و سپاسگزارم که وقتت را در اختیار من گذاشتی دکلمه رو دوست خواهم داشت چون آرامش به خودم میدهد و به دیگران که خود را از همه چی دردنیا دور کرده اند و خود را ناامید و شکسته و زخمی میدانند. به عزیزان توصیه میکنم به عنوان برادر خود کتاب بخوانند ورزش کنند چون بنده بجز هنر، ورزش هم کار میکنم. امیدارم به هم امید و عشق هدیه بدهیم به بزرگترهای خود احترام بگذاریم همیشه شعار کاری خودم را امید به زندگی میدانم. خلاصه از بابت وقتی که در اختیارم گذاشتید سپاسگزارم امیدارم تمام ملت ایران و جهان درکمال سلامتی و دور از بیماری و دلهره و ترس زندگی کنند. تندرست باشید و زنده دل
ابتدا خود را معرفی کنید؟
خانم معصومه فرح بخش مدرس و کارشناس هنری صدا و سیما طراح و تولید کننده صنایع دستی کارآفرین نمونه شهرچغادک
چطور و از کجا شروع به کار کردی؟
شروع کارم ابتدا کاملا تفریحی و از روی علاقه به کار هنری شروع شد با چند تا کتاب خود آموز هنری و آموزش های برنامه خانواده قسمت های هنری مهارت خودم رو ارتقاع دادم
نحوه شروع و ایده کسب کار توضیح در خصوص فعالیت شما چه بوده؟
با دیدن برنامه خانواده چون که برنامه خانواده معمولا روزانه یه هنر آموزش میداد و من هنوز رشته خاصی برای خودم در نظر نگرفته بودم و تمام برنامه ها رو نوت برداری میکردم و بهشون علاقه خاصی داشتم وسایلاشون میگرفتم و آزمون خطا میکردم و میساختم که ببینم ضعفم کجاست
کارهای هنری که انجام میدادی عکس العمل مردم درمورد کارت چه بود؟
کاری که میکردم همین اطرافیان خودم از خانواده و دوستان خوششون اومد و استقبال کردن ومناسبت های مختلف خرید میکردم
البته من قیمتای خاصی نمیگفتم فقط میگفتم وسایل بیارین آماده میکنم اما بعضیاشون به من لطف داشتن دستمزد هم میدادن این دستمزد باعث شد یک جرقه ای تو ذهن من بزنه بگم واقعا وقتی که این همه حجم از خانواده دوستان دارن میپسندن حتما کارم بجای رسیده بقیه هم بتونن از این کارم استفاده ببرن
خب به بقیه هم آموزش میدادی ؟
متاسفانه ماکه تو چغادک بودیم هیچ بستر هنری و جای که بخواهیم ما اینارو ارائل بدیم نداشت ولی بازم گروهای واتساپی خیلی اوایل کم بود مثل الان اینقدر زیاد نبود تازه واتساپ منتشر شده
شما تاحالا درنمایشگاهی شرکت کردین؟
بله یک روز در چغادک با ماشین دور میزدم دیدم روی بنرکلمه صنایع دستی به چشمم خورد دیدم که نمایشگاهی هست بخاطر روز چغادک برگزار بشه و مسئولیت اون باکانون ره بویان سلامت است باید وسایلا اونجا تحویل میدادیم شماره رو گرفتم به مئسول زنگ زدم و هماهنگ که شد وسایلا ببرم اونجا و اولین نمایشگاه من اونجا انجام شدبعداز نمایشگاه شهردار پیشنهاد داد ما یک جای هنری میدیم البته هنوز موقعت نشد بعداز چندین سال 4و 5 سال اما من هیچوقت نگاهم به دست مسئولین نبود خوبی هنر و مشاغل خانگی همینه که خودت برای خودت کار انجام بدی نمایشگاه تمام شد و بدون هیچ تجلیلی از ما بکنن حتی یه لوح تقدیر.
آیا کلاسی هم آموزش دادین؟
تابستان شد کلاسهای هنری شروع شد البته خودم پیشنهاد دادم به کانون شما اگه بستری دارین یا فضای مکانی دارین خودم شروع میکنم واس آموزش هنر
مشوق اصلی تو دراین راستا چی بود و چه کلاس های آموزش میدهی؟
سرکار خانم محمودی که مدیریت کانون خیلی استقبال کردن و کلاس هنریمون اونجا شروع شد
در زمینه ای تاج دسته گل گلهای کلیستال و یک رشته هنری بود که خاطرم نیست و فکر میکردم هنردوست زیاده تو چغادک اما کسی استقبال نمیکردن اما بازم نا امید نشدم کلاس های تاج دسته با 3 نفر و گلهای کلیستال ۱ نفر شروع کردم اولین کلاس آموزشی من تو کانون انجام دادیم به جای رسیدکه کانون کلاس هنری داره و دفعات بعد کار آموزا بیشتر شدن بعد از اون پیشنهاد دادم به کانون واسه کمیته امداد و بهزیستی کلاس های رایگان بزاریم
هدفت برای آینده چیه؟
کارآفرینی رو ادامه بدم اما در گارگاه بزرگتر وایجاد کانون وهنرکده برای شهرم
شعارش این است فیلم میسازم که حرفم رابزنم همیشه می خواستم خودم باشم و این بزرگترین موفقیت من است
مهدی تنگستانی نامی اشنا در سینمای تجربی ایران. این جوان موفق بندر ریگی نزدیک به چهارده سال است که در زمینه سینما و تئاتر فعالیت دارد. جوایز زیادی کسب کرده است و جزء چند فیلم ساز برتر و افتخار افرین استان است که اخرین اثرش یعنی تراگودیا اخیرا در جشنواره لیذر انگلستان تا یک قدمی اسکار و بفتا پیش رفت.
شماکجا متولد شدین؟
گناوه ای هستم اصالتمان بندر ریگ است
اولین اتفاق هنری که برای شما افتاد در سینما بوده؟
بله به صورت جدی
اون موقع به سمت سینما دوست داشتی ؟
عموما خیلی به این فکر نمی کردم ممکنه وارد سینما شوم اون موقعه واسه من خیلی اتفاق خوبی بود.
و مجددا برگشتید به بندر ریگ؟
به بندر ریگ برگشتیم و بدون اینکه به مهد کودک و پیش دبستانی رفته باشم اول دبستان به مدرسه رفتم به هرحال بندر ریگ بخش کوچکتری است نسبت به خرم اباد با فرهنگ /موسیقی و حتی گویشی دیگر وارد بندر ریگ شدم و درچار تقاض شدم خیلی به من کمک کرد که به سمت هنرکشیده شوم ازهمان موقع فهمیدم که علاقه دارم چیزی روی کاغذ بکشم.
بس ازهمان مدرسه که رفتی گرایش به تولید کارهای هنری داشتید؟
بله گرایش داشتم:ولی نمی دانستم دقیقا دنبال چه هستم
از چه سالی این کار انیشمن انجام دادی؟
سوم دبستان بودم در نقش کوتاهی بازیگر تعزیه شدم در حدی که شمر بیاید و کتک و زنجیری به ما بزند. کلا دنبال این تجربه ها بودم تا این سال سوم دیدم واقعا دوست دارم نقاشی را دنبال کنم همان سال در مسابقات استانی در زمان دبستان و راهنمایی فقط مسابقات استانی برگزار می شود مسابقات کشوری داشت یک کار نقاشی داشتم فکر کنم از یک نقاشی داویچی بود ولی عکس ان پیدا کردم وکشیدم همین نقاشی مقام اوردم.
صدای خوبی داشتی؟
بله صدای خوبی دارم همین حالا میگویم صدایم خوب است
شناخت دیگری هم مثل هنر داشتی؟
نه فقط یکی دو بار تک خوانی تواشیح انجام دادم .
از چه سالی وارد این فیلم سازی شدی؟
سال دوم دبستان بود که استارت ساخت فیلم را زدم بر حسب اتفاق با اقایان اردلان تاجدینی و سعید فاتحی دوستی برقرار کردم که کلیپ درست میکرد.یک روزی داشتم اخبار نگاه میکردم درباره جشنواره فیلم دانش اموزی که اولین دوره ان در یزد برگزار شد گفتم:جشنوارفیلم دانش اموزی تا الان نشنیده بودم احتمالا باید چی باحالی باشه با اداره کل اموزش و پرورش تماس گرفتم گفت ما تاحالا چنین جشنواره ای نداشتیم اگه میتوانی کار کن من که نمیدانستم نما ، کات ، کلوز آپ ، خط چیست؟هر چه را که ازدیدن فیلم ها یاد گرفته بودم بیاد دارم کاردها را که نمی دانستم در ان فیلم نیز خودم بازیگر بود اسم فیلم انتظار بود.
چه مسابقاتی که شرکت کردی مقام کسب کردی؟
با اقای اجرایی برای مسابقات کشوری به زنجان رفتیم مجری اختتامیه حسینیا بود که در شبکه سه مجری است.هدیه تهرانی رضا میر کریمی مهدی فخیم زاده و ادم های معرفی که شاید ما ارزو داشتیم ان ها را ببینیم از نزدیک به همین راحتی در جشنواره دانش اموزی راحت کنار ما امدند
در این حال چکار کردی؟
به سمت تئاتر رفتم دلایلی داشتم چون یک چیزی در خودم می دیدم که ان لحظه سینما من را ارضا نمی کرد درسینما به جایی رسیده بودم که گفتم من حالا فیلمنامه نویسی دارم.به همین دلیل به ارشد ادبیات نمایشی رفتم.
در سال 97 چه کاری تولید کرید؟
سال97 فیلمی نداشتم
سال 98 چطور؟
تراگودیا را ساختم و نمایش "رابری" را داشتم اجرای عموم و در جشنواره فجر استانی حضور دارد.متن گارگردانی را خودم انجام دادم.
متاهل هستین یا مجرد؟
متاهل هستم شهریور 98ازدواج کردم
با همسرت چطور اشنا شدی؟
در یک دوره ای در دوم دبیرستان همکار بودیم اسمش نمیدانم تقدیر بگذارم
چرا برای ازدواج ایشان را انتخاب کردی؟
فکر میکنم هر ادمی بالاخره یک انی دارد و ما یک لحظه هایی را داریم که ان لحظه هایمان را یک سری ادماهای خاص می توانند درک کنند. فکر میکنم این مهمترین ویژه گی بوده که ایشان داشت.
باهم دیگه خوب هستید؟
هزار ماشالله عالی هستیم.
فیلم میسازی که حرفت را بزنی یا جایزه ببری یا پولی در اوری؟
فیلم میسازم که حرفمو بزنم. ولی قاعدتا یک سری فیلم ها را ادم میسازد که که پول دراورد.
چه حرفی داری برای کسانی که میخواهند کار مسند دراستان جنوب انجام دهند دارید؟
قصه های زیادی در جنوب داریم.هرکدام از ادماهایی که درجنوب هستند قصه ای دارند اینکه چطور قصه را تعریف کنی خیلی مهم است چیزی که خودم درسینما به ان رسیده ام همیشه سعی کنید خلاف جهت حرکت کنید نتیجه عجیب غریبی می گیرید.
شرط پیشرفت این است:تلاش کنیم رکورد خود را بشکنیم نه رکورد دیگران را!
مهدی زارعی جوان ورزشکار ۲۲ ساله بوشهری میگوید شرط پیشرفت این است: تلاش کنیم رکورد خود را بشکنیم نه رکورد دیگران را ! او در رشته مهندسی اجرایی عمران مشغول به تحصیل است .مهدی درسال ۱۳۹۰در رشته ورزشی وزنه برداری شروع به فعالیت کرده و علاقه ی زیادی به این ورزش دارد به طوریکه خودش را برای کسب مقام های بزرگ تری اماده میکند که در ادامه به آن میپردازیم
گفتگویی با معصومه بهادر توانمند بوشهری
می گوید معلولیت محدودیت نیست من توانمند هستم نامش معصومه است و فامیلی اش بهادر متولد 21-1-1374 او در خانواده ی کم جمعیتی در استان بوشهر به دنیا آمده و دوره ی کودکی و نوجوانی اش را با مادر بزرگ و مادرش گذرانده زیرا پدر و مادرش قبل از به دنیا آمدن او از هم جدا شدند.
معصومه از همان کودکی وابستگی شدیدی به مادربزرگش داشت و با او به مسافرت و تفریح میرفت .یک روز که آنها به دیدن اقوام در اطراف بوشهر رفته بودند در خیابان
